به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، بدون شک درطول قرن بیستم و زمان حال، غرب آسیا جزو یکی بحرانخیزترین مناطق جهان بوده است. وجود منازعات مختلف در بین کشورهای منطقه - به ویژه مناقشه اعراب و رژیم صهیونیستی - این منطقه از جهان را به یکی از کانونهای منازعات سیاسی درجهان معاصر تبدیل کرده است. این منطقه همچنین به عنوان یک منطقه استراتژیک و ژئوپلتیک به شمار میرود.
نشریه «سرو» در اینباره نوشت: وجود ذخایر عظیم نفت وگاز اهمیت مضاعفی به این نقطه از جهان بخشیده است. این ویژگی به همراه بازار بزرگ مصرف کالاها و قرار گرفتن در مسیر ارتباطی سه قاره آسیا، اروپا و آفریقا موجب شده این منطقه مورد توجه قدرتهای بزرگ، چه درگذشته و چه در حال باشد و در سیاست خارجی این قدرتها توجه به این ناحیه از ویژگی و جایگاه خاصی برخوردار باشد، لذا ما همواره شاهد حضور قدرتهای بزرگ چه به صورت مستقیم یا غیر مستقیم در غرب آسیا هستیم.
منطقه بحرانی غرب آسیا که در بزرگترین «کمربند شکننده» جهان قرار دارد – منطقهای که توسط سائول کوهن، جغرافیدان آمریکایی، به عنوان منطقه تماس بین قدرتهای بزرگ دریایی و خشکی جهان، به آرامی توصیف شده است. در گذشته، این امر توسط امپراتوری بریتانیا (جناح دریایی قرن نوزدهم) و رومانوف روسیه (یک امپراتوری زمینی) در قالب بازی بزرگ مبارزه میشد. پس از جنگ سرد، شوروی و ایالات متحده (جانشین دریایی انگلیس) برای نفوذ و قدرت در غرب آسیا به رقابت پرداختند. آنچه کوهن فهمید این بود که کمربندهای شکننده فقط نقاط درگیری قدرتهای بزرگ نیستند. از نظر انتقادی، و بر خلاف مناطق دیگر، دولتهای کوچکی که در داخل آنها واقع شدهاند، میتوانند به سادگی با تغییر طرف، تغییر تعادل نیرو و تغییر توازن قدرت بر یک نقطه اوج، بر روند درگیری تأثیر بسزایی بگذارند.
تشکیل رژیم صهیونیستی در سال ۱۹۴۸ میلادی در چنین منطقه پرآشوبی خود باعث جنگ، درگیری و خشونت شد، هرچند ریشه تشکیل رژیم صهیونیستی به تحولات قرن ۱۹ و نیمه اول دهه بیستم میلادی در اروپا برمیگردد، با این وجود این رژیم از ابتدای تاسیس خود سه استراتژی را در دستور کار خود قرار داد:
اول استراتژی کوتاه کردن چمنها که در مقابل گروههای فلسطینی به کار میرفت تا افزایش توانمندی این گروهها همزمان به نبرد برای کاهش توانمندی آنها منتهی شود، مانند جنگ ۳۳ روزه.
دوم استراتژی حصار پیرامونی که بر این اساس اگر کشورهای همسایه و یا دشمن رژیم صهیونیستی با هم درگیر شوند امنیت رژیم صهیونیستی حفظ میشود. مانند نقشآفرینی رژیم صهیونیستی در جریان ایران - کنترا که با جنگ ایران و عراق در ارتباط مستقیم بود.
سوم استراتژی ایهام راهبردی که سیاست هستهای آن کشور است و هیچگاه به طور رسمی به داشتن سلاح هستهای اعتراف نکرده است. با این حال همواره فعالیت هستهای سایر کشورهای غرب آسیا را رصد میکرد و در صورتی که احساس میکرد به سمت سلاح هستهای حرکت میکنند دست به اقدام مستقیم میزد، مانند بمباران راکتور هستهای سوریه و عراق و همچنین ترور دانشمندان هستهای عراق و ایران.
الگوی رفتاری ایران در برابر آمریکا و رژیم صهیونیستی مبتنی بر نشانههایی از مقاومت و تداوم چالش بوده است. انقلاب ایران زمینه شکلگیری کنش هویتی در برابر قدرتهای بزرگ را به وجود آورد؛ به همان گونهای که آمریکا با سیاست کشورهای انقلابی تعارض دارد و آن را عامل برهم خوردن موازنه قدرت میداند، ایران نیز نقش قدرتهای بزرگ به ویژه ایالاتمتحده که از جایگاه فرادستی ساختاری در نظام بینالملل برخوردار است را مورد انتقاد قرار داده و سیاستهای آن کشور را به عنوان چالشی در برابر عدالت میداند. این نگرش را در مورد رژیم صهیونیستی نیز دارد و آن را رژیمی ساخته و پرورانده کشورهای غربی و تامینکننده منافع آنان میداند و لذا خواهان نابودی آن است.
پس از توافق هستهای بین ایران و قدرتهای بزرگ جهانی، سیستم منطقه به رهبری عربستان سعودی تلاش کرد تا یک اتحاد اساساً سنی و عربی علیه مواضع ایران در سیاستهای عربی را رهبری کند؛ لذا شاهد تعمیق اتحاد عربستان سعودی، امارات متحده عربی، مصر، اردن و سایر کشورهای شورای همکاری خلیج فارس بعد از برجام بودیم. همچنین کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس به طور گستردهای به عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی روی آوردند، با این حال رژیم صهیونیستی که همواره در صدد کارشکنی در توافق هستهای و برجام بود دست از اقدام نکشید و در ادامه تلاشهای خود دست به ترور فخریزاده زد.
ترور دانشمند هستهای ایرانی محسن فخریزاده را میتوان به عنوان نشانههایی از گسترش تضاد راهبردی رژیم صهیونیستی با ایران دانست. رادیکالیزه شدن سیاست رژیم صهیونیستی در برخورد با ایران محور اصلی چالشهای امنیتی ایران و رژیم صهیونیستی محسوب میشود. روندهای سیاست خارجی ایران و رژیم صهیونیستی تحت تاثیر مولفههای قدرت منطقهای ایران با تضادهای بیشتری روبه رو شده است. از آنجایی که ایران راهبرد قدرتسازی در محیط منطقهای را پیگیری میکند، بنابراین طبیعی به نظر میرسد که چنین فرایند و سیاستی، زمینه ظهور چالشهای جدید در روابط ایران و رژیم صهیونیستی را به وجود آورده که به اقداماتی نظیر ترور شهید محسن فخریزاده انجامید.
انتهای پیام/ 112