دفاع‌پرس گزارش می‌دهد؛

طراحی نقشه حمله عراق به ایران در سال ۱۳۲۹ توسط انگلیس/ روایت شهید «علی هاشمی» از روزهای آغازین جنگ

صدام به دنبال رؤیایی دست‌نیافتنی بود. او می‌خواست ژاندارم منطقه غرب آسیا شود، از طرفی دیگر هم آمریکا بعد از سلسله شکست‌هایش در ایران، صدام را جلو انداخت تا همان طرح انگلیس در سال ۱۳۲۹ را اجرایی کند، در حقیقت جنگ نیابتی صدام در سال ۱۳۵۹ با چراغ سبز آمریکایی‌ها کلید خورد.
کد خبر: ۵۴۶۱۸۰
تاریخ انتشار: ۲۹ شهريور ۱۴۰۱ - ۰۴:۱۷ - 20September 2022

به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، نخستین نقشه تهاجم عراق به ایران، سال ۱۳۲۹ توسط انگلیس طراحی شد که بعد از سه سال تلاش دولت انگلستان برای اجرای این طرح، کودتای ۲۸ مرداد در سال ۱۳۳۲ اتفاق افتاد و انگلیس از اجرای این طرح صرف‌ نظر کرد.

طراحی نقشه حمله عراق به ایران در سال ۱۳۲۹ توسط انگلیس

در سال ۱۹۸۷ میلادی، روزنامه نیویورک تایمز به نقل از گفته‌های یکی از کارشناسان نظامی غرب آسیا چنین نوشت: «طرح جنگ عراق برای اشغال اراضی ایران در سال ۱۹۵۰ (اواخر ۱۳۲۹) همزمان با تصویب لایحه ملی شدن صنعت نفت ایران و طرد کمپانی نفتی بریتانیا، با کمک و یاری دولت انگلستان پی‌ریزی شد. هدف از این طرح، تسلط بر استان نفت‌خیز خوزستان بود، مشروط بر اینکه در پی حمله عراق و اشغال برق‌آسای شماری از مناطق سوق‌الجیشی و شهر‌های ایران، آتش‌بسی با نظارت شورای امنیت سازمان ملل متحد بین طرفین برقرار شود و در طول دوران متارکه جنگ، ایران از این استان به نفع عراق چشم‌پوشی کند.

ظرف سه سال بعد از طراحی این نقشه، مفاد آن توسط انگلیسی‌ها بار‌ها مورد جرح و تعدیل قرار گرفت، تا هماهنگ با شرایط و احوال آن زمان باشد. طرح یاد شده از سوی مستشاران انگلیسی که در آن زمان در مناطق مختلف غرب آسیا حضور داشتند، به روزرسانی شد، ولی به دلیل آنکه ایران با انجام کودتای انگلیسی ـ آمریکایی آژاکس در آگوست ۱۹۵۳ (۲۸ مرداد ۱۳۳۲) مجدداً در حوزه نفوذ استعمار انگلستان قرار گرفت، از اجرای آن صرف‌ نظر شد.»

به خطر افتادن منافع غربی‌ها پس از پیروزی انقلاب اسلامی

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، ایالت متحده آمریکا با سلسله ناکامی‌ها و شکست‌های متوالی مواجه شد که می‌توان به رشد نیرو‌های مؤمن به انقلاب در زیر چتر حمایت و هدایت رهبری حکیمانه امام خمینی (ره)، فتح لانه جاسوسی آمریکا، حذف لیبرال‌های حاکم بر مقدرات کشور، تشکیل کابینه مردمی و ضدآمریکایی شهید محمدعلی رجایی اشاره کرد.

طراحی نقشه حمله عراق به ایران در سال ۱۳۲۹ توسط انگلیس/ رویات شهید «علی هاشمی» از روزهای آغازین جنگ

روند این تحولات برای آمریکا تردیدی باقی نگذاشت که در صورت عدم مقابله فیزیکی همه‌جانبه با انقلاب اسلامی، جاذبه و نفوذ این حرکت عظیم، به مثابه یک پدیده غیرقابل کنترل و گسترش‌یابنده، در سطع وسیعی منافع راهبردی نامشروع مغرب زمین در جنوب غربی آسیا را به خطر خواهد انداخت.

رژیم بعث، مستعدترین اهرم برای مقابله با ایران

در این ارتباط رژیم بعثی حاکم بر عراق به دلیل پس‌زمینه‌ای آکنده از کینه‌های تاریخی ـ نژادی و تعارضات سیاسی و نظامی با ایران، مستعدترین اهرمی بود که می‌توانست مقابل انقلاب اسلامی عَلَم شود. از طرفی هم از نظر حکام بعثی عراق، ایران از سویی در زمینه اوضاع داخلی دچار تشتت و از هم‌پاشیدگی بود و در همین حال از نظر شرایط بین‌المللی نیز در وضعیت به غایت نامساعدی قرار داشت که در آن، جهان امپریالیستی به شدت علیه انقلاب اسلامی تحریک و متحد شده بود؛ بنابراین تعادل سیاسی نظامی بین ایران و رژیم بعث عراق، به نفع آن رژیم رقم خورده بود، آن هم به اندازه‌ای که صدام خود را قادر می‌دید از این تغییر موازنه برای تحقق اهداف و مطامع دیرین خود استفاده کند. در واقع صدام به دنبال رویایی دست نیافتنی بود.

او می‌خواست ژاندارم منطقه غرب آسیا شود، از طرفی دیگر هم آمریکا بعد از سلسله شکست‌هایش در ایران، صدام را جلو انداخت تا همان طرح انگلیس در سال ۱۳۲۹ را اجرایی کند، در حقیقت جنگ نیابتی صدام در سال ۱۳۵۹ با چراغ سبز آمریکایی‌ها کلید خورد و تهاجم مسلحانه و سراسری رژیم بعث عراق به ایران، ظهر روز ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ اتفاق افتاد و چند هزار کیلومتر از سرزمین‌های غرب و جنوب کشورمان به اشغال بعثی‌ها درآمد. (۱) ضمن آن که با حمایت‌های آمریکا، اروپا، پادشاهی سعودی و دیگر حکام مرتجع عرب به مدت هشت سال ادامه پیدا کرد.

طراحی نقشه حمله عراق به ایران در سال ۱۳۲۹ توسط انگلیس/ رویات شهید «علی هاشمی» از روزهای آغازین جنگ

روز اول جنگ تجهیزات‌مان فقط کلاشینکف و دو ماشین سیمرغ بود

جنگ رژیم بعثی حاکم برعراق علیه ایران آغاز شده بود. نیرو‌های ارتش و سپاه و نیرو‌های مردمی باید اسلحه به دست می‌گرفتند و مقابل بعثی‌ها می‌ایستادند.

«سردار شهیدعلی هاشمی» از فرماندهان دفاع مقدس بود که نخستین روز‌های جنگ تحمیلی را اینگونه روایت می‌کند: «روز‌های آخر شهریور بود که در خانه دور سفره ناهار نشسته بودیم. خبر رسید صدام حمله کرده، غذا را رها کردم و بلند شدم. به طرف سپاه حمیدیه رفتم. همه مردم شهر بهم ریخته بودند. با بچه‌ها در حیاط سپاه جمع شدیم. به جز کلاشینکف و دو تا ماشین سیمرغ که یکی برای سازمان آب و دیگری را از اداره برق گرفته بودیم، تجهیزات دیگری نداشتیم. با تعداد زیادی از نیرو‌های مردمی مواجه بودیم که آمده بودند از خانه و کاشانه‌شان که صدام به آن یورش آورده بود، دفاع کنند، هیچ اسلحه‌ای نبود تا به آن‌ها بدهیم، اگر هم اسلحه‌های سبک و ساده پیدا می‌شد، زمان می‌برد تا کار با آن را یاد بگیرند.

با «علی نظرآقایی» هماهنگ کردیم که این نیرو‌ها اگر می‌خواهند رزمی شوند، باید آموزش ببینند. خودم نیرو‌ها را به اطراف رامهرمز می‌بردم تا دوره ببینند. نظرآقایی در همان درگیری ابتدای جنگ شهید شد و مسئولیت سپاه حمیدیه را به من سپردند.

طراحی نقشه حمله عراق به ایران در سال ۱۳۲۹ توسط انگلیس/ رویات شهید «علی هاشمی» از روزهای آغازین جنگ

ضروری‌ترین کار، تهیه اسلحه و مهمات بود. یکی از نیرو‌های بومی سپاه را به تهران فرستادم تا از آقای رفیق‌دوست اسلحه بگیرد. وقتی او از تهران برگشت، ۴، ۵ تا تیربار، ژ۳، یک ماشین سیمرغ و چیز‌های دیگر آورده بود. به هیچ قیمتی نباید حمیدیه ازدست می‌رفت. برای زن و بچه‌هایی که در شهر مانده بودند، در یک مدرسه سنگر درست کردیم. ننه و خواهرهایم هم آنجا بودند. فکر از دست دادن حمیدیه و ورود دشمن به خانه مردم آرامم نمی‌گذاشت. نیرو‌ها را به پادگان نیر فرستادم و همه اسلحه‌ها را آوردند. نیرو‌های کمکی از راه رسیدند. از ساعت ۴ صبح بچه‌ها شروع کردند به تانک زدن. هوانیروز هم وارد عمل شد. نیرو‌های عراقی از ترس پا به فرار گذاشتند. روز‌های اول نیرو‌های کمکی و اسلحه دیر به دیر می‌رسید. ما مانده بودیم و دشت آزادگان و مردم و دشمنی که صف‌آرایی کرده و قصدش نابود کردن تمام آرمان‌هایمان بود؛ لذا باید خودمان کار‌ها را سر و سامان می‌دادیم. (۲)

اولین خمپاره‌ای که به شهر شوش اصابت کرد

«بهروز نصرالله‌زاده» از رزمندگان و آزادگان نوجوان دوران دفاع مقدس است که روایت وی از روز‌های نخست جنگ و شرایط مردم در شهر شوش را در ادامه می‌خوانیم: در سال ۵۹ همه دانش‌آموازن آماده رفتن به مدرسه بودند و من هم برای ورود به کلاس اول دبیرستان ثبت نام کرده بودم که جنگ شروع شد؛ ابتدا نیرو‌های بعثی چند خمپاره به شهرستان شوش شلیک کردند که فکر می‌کنم اولین خمپاره هم به دبیرستان شهید دانش اصابت کرد و تعدادی از دوستانم از جمله «تیمور دانش» به شهادت رسیدند. در واقع آن موقع ما نمی‌دانستیم خمپاره چیست! فکر می‌کردیم سیلندر گاز منفجر شده است. به شهید دانش هم یک ترکش اصابت کرده بود و خونریزی زیادی هم نداشت، اما به شهادت رسید. بعد خبر‌هایی رسید که رژیم بعث عراق به خوزستان حمله کرده است.

طراحی نقشه حمله عراق به ایران در سال ۱۳۲۹ توسط انگلیس/ رویات شهید «علی هاشمی» از روزهای آغازین جنگ

شرایط طوری بود که باید مقاومت می‌کردیم؛ به مردم گفته شد که با اسلحه‌های شخصی مقاومت را شروع کنند. خدا رحمت کند، رئیس پاسگاه شوش انسان مؤمنی بود که جانانه دفاع کرد و روز‌های نخست شهید شد.

مقاومت در برابر صدامی‌ها با اسلحه شکاری

اکثر مردم خوزستان اسلحه شکاری داشتند و در کوه‌های نزدیک دزفول بزکوهی شکار می‌کردند. وقتی جنگ شروع شد در روز‌های نخست با اسلحه‌های سبک مثل برنو و تفنگ‌های شکاری وارد جنگ شدیم. خبر‌های بسیار دردناکی از تجاوز نیرو‌های بعثی به خرمشهر به گوش می‌رسید همه ما نگران خانواده‌هایمان بودیم. بیشتر اقوام ما در شوشتر زندگی می‌کردند و می‌خواستیم برویم آنجا؛ بعد مطلع شدیم که بعثی‌ها به شوشتر هم حمله کرده‌اند؛ آن موقع ماشین داشتیم و به شهرکرد رفتیم. ۱۰ روز در آنجا بودیم، اما طی تماس‌هایی که با دوستان در هفت‌تپه داشتیم، تصمیم گرفتیم به شهر خودمان برگردیم؛ به هفت‌تپه برگشتیم و خانواده‌ام تا پایان جنگ در هفت تپه ماندند.

طراحی نقشه حمله عراق به ایران در سال ۱۳۲۹ توسط انگلیس/ رویات شهید «علی هاشمی» از روزهای آغازین جنگ

با شیشه‌های نوشابه کوکتل مولوتف ساختیم

مردم هفت‌تپه با تمام توان در مقابل نیرو‌های بعثی مقاومت می‌کردند؛ زمانی که خبر رسید نیرو‌های بعثی با تانک به شهر‌ها می‌آیند، وسیله‌ای برای مقابله نداشتیم؛ لذا یکی از همشهریان گفت که در اوایل انقلاب در تهران که بودم از کوکتل مولوتف استفاده می‌کردند، بعد ما هم شروع کردیم به ساختن کوکتل مولوتف. پدرم تعداد زیادی سبد شیشه نوشابه تهیه کرد و کوکتل مولوتف درست کردیم. بعد هم تانک فرضی با بتن درست کردیم و آن‌ها که بلد بودند به ما آموزش دادند. از این کوکتل مولوتف‌ها دوبار استفاده شد که مردم جیپ‌های عراقی را در شوش منهدم کردند. همه مردم به فکر دفاع از شهرشان بودند. پدران و دوستان بزرگتر به این فکر می‌کردیم که نگذاریم خون بچه‌های محله‌مان پایمال شود. (۳)

منابع:

۱ ـ برگرفته از کتاب رؤیای آمریکایی نوشته گلعلی بابایی
۲ ـ برگرفته از کتاب راز گمشده مجنون نوشته مرضیه نظرلو
۳ ـ مصاحبه روزنامه جوان با «بهروز نصرالله‌زاده» از رزمندگان دفاع مقدس

گزارش از فاطمه ملکی

انتهای پیام/ 112

نظر شما
پربیننده ها