گروه فرهنگ و هنر دفاعپرس: اوضاع بد سینمای ایران و عملکرد ضعیف تلویزیون در تولید سریال و مجموعههای تلویزیونی در سالهای اخیر بر کسی پوشیده نیست. حاشیههای بهوجود آمده برای فیلم «خانه پدری» و انتقاد برخی از چهرههای برجسته جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی نسبت به عملکرد تلویزیون بهانهای شد تا گفتوگویی را با «سیدرضا اورنگ» فعال پیشکسوت رسانهای و مدرس سینما درخصوص موضوعات مرتبط داشته باشیم که در ادامه بخش اول آن را تقدیم میکنیم.
دفاعپرس: به عنوان یک فعال رسانهای و فعال در حوزه فرهنگ و هنر وضعیت فعلی سینما و تلویزیون ایران را چگونه ارزیابی میکنید؟
ما قبل از انقلاب سینما و تلویزیون داشتیم. وضعیت سینمای آن زمان مشخص بود اما با این حال سینماگرانی داشتیم که فیلمهای خاص تولید میکردند. در آن ایام هر دو نوع سینما فعالیت میکردند و در کنار اینها فیلمهای خارجی نیز اکران میشد؛ یعنی حدود ۷۰ و ۸۰ درصد ظرفیت اکران ما فیلم خارجی بود. بنابراین یک رقابت شکل گرفته بود. فیلمسازی که میخواست فیلماش بفروشد و فعالیت کند باید در کنار آثار خارجی رقابت میکرد تا موقعیت اکران بگیرد؛ این مسئله خودش باعث پیشرفت بود.
قبل از انقلاب سینمای ایران تاثیرگذار نبود
در آن ایام نیز سینما مشکلات خاص خودش را داشت و غیر از چند سینماگر شاخص و بازیگر، بازیگری وجود نداشت. با این وجود هیچ اتفاق خاصی رخ نداد و ما روی سینمایی جهان تاثیرگذار نبودیم درحالی که فیلمهای ما در جشنواره مختلف نیز شرکت پیدا میکرد و کارگردانهای جدید که به نام آوانگارد معروف میشدند کار میکردند و درگیری و مشکل اکران وجود نداشت.
در سینمای دهه شصت به خاطر انقلاب به یکباره همه چیز تغییر کرد. یکسری از سینماگران قدیم ماندند و خیلیها هم رفتند و کار نمیکردند. البته ایرادی در آن ایام پیدا شد که خیلی از سینماگران و بازیگران را ممنوع الکار کردند در حالی که هیچ حکم رسمی و دولتی از سوی دادگاهها برای ممنوع الکار شدن اینها وجود ندارد، این مسئله یک خلا خیلی بزرگ شد.
من در محافل مختلف نیز این مسئله را مطرح کردهام که آن آقا و خانم بازیگری که در دوران پهلوی در سینما فعالیت میکردند حالا در سینمای جمهوری اسلامی ایران چه فعالیتی خواهد داشت؟ فیلمی که در چارچوب جمهوری اسلامی است را بازی میکرد؛ در حقیقت این آدم برای جمهوری اسلامی کار میکرد. البته آدم جمهوری اسلامی نیست همانطور که آدم شاه نیز نبود اما در آن دوران فیلمها آنگونه بودند و در این دوران به شکل دیگری شد چراکه شما به فرانسه و یا هر کشور دیگری بروید چارچوبهای مشخصی دارند.
دهه شصت بهترین دوره سینما و تلویزیون ایران بود
شخص امام خمینی (ره) نیز فرمودند «اصل بر برائت است». یعنی اینکه هر کسی هر کاری کرده است غیر از جنایت و جرم، ما با او کاری نداریم. پس بنابرین نباید این هنرمندان ممنوع الکار میشدند و باید کار میکردند و ما از هنر و تجربه آنها استفاده میکردیم؛ اگر آن تجربه بود سینمای ما یک قدم جلوتر بود. یکسری از کارگردانها ماندند و یکسری از بازیگران مجوز کار گرفتند و نیروهای جدید نیز آمدند و ارگانهایی مثل حوزه هنری به وجود آمد.
دهه شصت با وجود اینکه اصطلاح گلخانهای را به سینمای آن تلقی میدهند که من قبول ندارم، بهترین دوران سینما و تلویزیون جمهوری اسلامی ایران بوده است.
دفاعپرس: شما میفرمایید یکسری از هنرمندان و بازیگران سینما بدون اینکه هیچ قانون رسمی ابلاغ شده باشد ممنوع الکار شدن، دقیقاً منظورتان از این حرف چیست؟
ممنوع الکار کردن هنرمندان پیش از انقلاب یک احساس خطر نادرست بود
اجازه بدهید اسم بیارم. مثلاً «محمدعلی فردین» و «ناصر ملک مطیعی» و خیلی کسان دیگر بدون اینکه حکمی گرفته باشند و یا دادگاه به آنها گفته باشد ممنوع الکار هستید، ممنوع التصویر شدند در حالی که هیچ حکم رسمی در این زمینه وجود ندارد و فقط یک سلیقه خاصی که حاکم شد گفت که اینها نباشند! یک احساس خطر نادرست بود.
فرض بفرمایید اگر تماشاچی وارد سالن سینما شود بعد ناصر ملک مطیعی را روی پرده ببیند، فیلم به نفع ماست. این دیگر ناصر ملک مطیعی قدیم نیست اما اگر شما اجازه ندهید او بازی کند مردم خاطره ناصر ملک مطیعی قدیم در ذهنشان خواهد ماند. یا ایرج قادری در بازیهای قبل و بعد از انقلاب متفاوت است در بازیهای بعد از انقلاب دیگر یک ایرج قادری جدید شده است. ما با تفکر آدمها کاری نداریم چراکه در هر جامعه تفکرها مختلف است. فرض کنید از یک کارگردان با تفکر متضاد با تفکر حاکم میخواهیم یک فیلم سینمایی با چارچوب ما بسازد، با این کار یک تفکر جدید را وارد سینما کردهایم.
اینکه هنرمندان را دستهبندی کنیم مشکل میشویم، زمان بازیکنانی در تیم ملی فوتبال بودند اما در تمرین و فعالیتها شرکت نداشتند و تیم ملی کمکم اُفت پیدا کرد ولی با آمدن کارلوس کیروش دیگر هیچ بازیکنی فکر نمیکرد فیکس خواهد بود چراکه او تند تند بازیکنان جدید دعوت میکرد و این رقابت ایجاد کرد. ما تعدادی هنرمند را جدا کردهایم و میگوییم فیلمساز دفاع مقدسی! در حالیکه باید بگویم فیلمساز و جداسازی انجام نباید بدهیم.
جلوی پیشرفت سینما گرفته شد
در دهه ۶۰ که ما داشتیم پیشرفت میکردیم یکسری فیلمها را آوردیم و بازیگران و کارگردان جوان اضافه شدند و در کنار کارگردان با تجربه، کار یاد گرفتند و سینما روی سکوی پیشرفت رفت. یعنی آماده پرتاب به سمت موفقیت بود و اگر جلوی آن را نمیگرفتند امروز سینمای ما خیلی در اوج بود.
آدمهای جدیدی آمدند و گفتند اگر قرار باشد فیلم خارجی باشد ما نمیتوانیم همپای آنها فیلم بسازیم و فیلمهایمان روی دستمان میماند! آنها بجای اینکه سطح سواد مردم را افزایش دهند، آن را کاهش دادند. با عدم اکران فیلمهای خارجی تعدادی فیلمساز، فیلم ساختند و اکران میکردند. چرا سینما ضعیف شد؟ واقعا اینکه الان ما داریم، سینماست؟ سینمای ما آخرین نفسهایش را میکشد و چیزهایی که روی پرده اکران میشود فیلم نیست. تعداد اندکی آثار که گفته میشود فیلم خوب است، آنها را با فیلم بد مقایسه میکنیم و تلقی فیلم خوب از آنها پیدا میکنیم درحالی که آنها هم خوب نیستند و ما عادت داریم مقایسه کنیم در حالی که نمیتوان مقایسه کرد.
دفاعپرس: آقای اورنگ! فرمودید سینمای ایران در دهه ۶۰ در حال پیشرفت بود، این پیشرفت تا کجا ادامه داشته و علت متوقف شدن پیشرفت آن مشخصاً چه چیزی بود؟
ببینید اولاً ما نیامدهایم برای سینما یک قانون مشخص بگذاریم. چند نفری که از اول انقلاب سردمدار سینما شدند فکر میکردند که تا آخر میمانند و میگفتند ما خودمان هستیم و راهکار میدهیم و کارها را انجام میدهیم. یک آییننامه ۱۶ مادهای در دهه شصت در هیئت دولت تصویب شد که ایرادات زیادی هم دارد و هنوز هم به آن استناد میشود که درست نیست. ما اگر قانون سینما داشتیم با مشکلات امروز روبرو نبودیم و حداقل مدیران نمیتوانستند روی سینما تاثیر منفی بگذارند و سلیقهای عمل کنند.
وضعیت سینمای فعلی سلیقهای است
من بیست و چند سال پیش نوشتم سینما باید قانون داشته باشد، یک قانونی که توسط هیئت دولت به صحن مجلس برود و تصویب شود و تبدیل به قانون شود. با این وجود هر کسی رئیس سازمان سینمایی شود فرقی ندارد چراکه قانون مشخص است و مدیران از توانایی مدیریتی استفاده میکنند تا سینما را مطابق قانون پیش ببرند اما وضعیت سینمای فعلی سلیقهای است و طی چندین سال گذشته هر کسی آمده، مطابق سلیقه خود عمل کرده است.
شوراها سلیقهای هستند و حرفهای عمل نمیکنند. یکی یک فیلم را دوست دارد و دیگری همان را دوست ندارد؛ شوراها متخصص ندارند درحالی که اعضای شوراها سینماگران هستند و شما نمیتوانید بگویید یک کارگردان متخصص سینماست، او نهایتاً متخصص کارگردانی است در حالی که در تمام دنیا در شوراهای تصمیمگیری متخصصهای سینما حضور دارند و در جشنوارههایی مانند کن و برلین کمتر کسی معترض به رای داوریها میشود اما در ایران همیشه اعتراض وجود دارد چراکه تیم داوری را به عنوان داور قبول ندارند.
عدم توجه به مسائل مالی علت موفقیت سینمای دهه شصت
مهمترین مشکل سینمای دهه شصت ممنوعیت اکران فیلم خارجی بود و یکسری آدمها آمدند و گفتند ما همهکاره سینما هستیم و یکسری تهیه کننده آمدند و بوی پول به دماغشان خورد. در دهه شصت ما در همه زمینههایی سینمایی پیشرفت داشتیم چراکه همه میخواستند هنرشان را نشان دهند و به پول فکر نمیکردند. نهاینکه دستمزد نگیرند بلکه میخواستند کارشان را ثابت کنند. اگر با دید مادی یک کار هنری خلق شود، به کار آسیب وارد میشود.
سریالهای تلویزیونی دهه شصت با محدودیتهایی که از نظر جنگ و بودجه بود را با امروز مقایسه کنید، خیلی تفاوت وجود دارد. چرا ما سریالهایی مانند «امیرکبیر» نداریم، سریالهایی که تاثیرگذار بودند. آهنگهای این سریالها نیز ماندگار و تاثیرگذار بود. مثلا مردم با آهنگ، سریال سربداران را میشناسند درحالی که امروزه چنین نیست و سریالهای زیادی وجود دارد که موسیقی مطرحی ندارند. در همه جای دنیا هر سریال یک موسیقی ویژه دارد که به وسیله آن شناخته میشوند.
دفاعپرس: آدمهایی که شما از آنها به عنوان مانع پیشرفت سینما و تلویزیون در مقطعی از کشور سخن میگوید خیلی مبهماند.
من مشکلی برای اسم بردن این اشخاص ندارم اما وقتی همین صحبت من مطرح میشود، خودشان و مخاطبین میدانند این اشخاص چه کسانی هستند چراکه میدانند مشکلات سینما از دهه 60 تا به امروز از کجا آب میخورد. من با آدمها مشکلی ندارم اما اینکه کسی به سینما ضربه میزند برای من مشکل است. عده آمدند و با این نیت که برای پیشرفت و اعتلای سینمای ایران ما اکران فیلمهای خارجی را ممنوع میکنیم!
سوال من این است که شما این کار را کردید اما آیا سینمای ایران به اعتلا رسید؟ سینمایی که در دهه 60 در اوج بود و مخاطب داشت چرا به این روزها رسید؟ ما در دورانی برای با 30 میلیون جمعیت ایران، برای ضعیفترین فیلم حدود دو میلیون بیننده داشتیم درحالی که امروز پرفروشترین فیلم ما دو میلیون مخاطب ندارد. پس نتیجه میگیریم شعار حمایت از فیلمهای ایرانی الکی و برای محدود سازی مطرح شد چراکه آنها تمامیتخواه بودند. سینمای ایران تا اواسط دهه 70 زنده بود اما از همان ایام سینمای ایران به سراشیبی افتاد و به این روزگاری افتاد که مشاهده میکنید.
دفاعپرس: در حوزه سینما برخی از فیلمهای شبههناک که با مشکلات و معضلاتی چون عدم اکران، توقیف مواجه میشوند چرا بعد از این همه سال، مهندسی درستی در ابتدا و در هنگام تصویب فیلمنامه وجود ندارد که ممانعت به وجود آورد که برای جامعه چنین آشفتگی به وجود نیاید.
قانون سینما کلید کار است؛ سینماگران ما چون سلیقه حاکم است واقعا نمیدانند چه فیلمی بسازند که از لحاظ جمهوری اسلامی مشکل نداشته نباشد. فیلمی ساخته میشود یک شورا میگوید این فیلم موردی ندارد اما فیلم دیگری با غلظت کمتری ساخته میشود و گفته میشود مورد دارد. لذا تکلیف سینماگران ما روشن نیست. ما نمیتوانیم این مشکلات را از ناحیه سینماگر بدانیم.
توقیف فیلم متوجه سینماگر نیست مگر اینکه شورا ایراداتی را مطرح کند و کارگردان و تهیه کننده قبول کنند که اصلاح کنند و اصلاح نکنند و فیلم دیگری نسبت به فیلمنامهای که تصویب کردهاند را بسازند. مثل چیزی که در جریان تئاتر رخ میدهد. من همیشه تاکید دارم که دو اتفاق ضربه زننده است. یکی تیم شوراهایی که سلیقهای عمل میکنند و دیگری فیلمسازان و کارگردانان تئاتری که خارج از اصول کار میکنند. اینها اختلافات را زیاد میکند و موجب افزایش عدم بی اعتمادی میشود.
اکران «خانه پدری» فریب سازمان سینمایی برای کسب محبوبیت بود
فیلم «خانه پدری» کیانوش عیاری پروانه ساخت و نمایش گرفته است و حقش بوده که نمایش داده شود و 10 سال توقیف مانده و علت آن را هم نمیگویند چراکه در جشنواره فجر همان سال نمایش داده شده است. چرا باید این فیلم بعد از 10 سال اکران بگیرد؟ «خانه پدری» اینقدر اکران نمیگیرد و سازمان سینمایی میآید و میخواهد فریب بزند و برای کسب محبوبیت یکباره مجوز اکران میدهد و چهار روز بعد از اکران فیلم پایین کشیده میشود و مطرح میکنند که این مسئله مربوط به ما نیست چراکه ما فیلم را روی پرده بردیم.
اتفاقاً مقصر سازمان سینمایی است؛ مجوز یعنی چه؟ یعنی اینکه وقتی ما مجوز صادر میکنیم قانون مملکت و حساسیتهای قوه قضائیه و نیروی انتظامی را میدانیم و براساس آن مجوز اکران میدهم. سازمان سینمایی نمیتواند مجوز اکران بدهد و بگوید بقیه ماجرا با من نیست، نه. اگر سازمان سینمایی مجوز اکران صادر میکند و میگوید جای دیگری حق ورود ندارد باید مجوزی بدهد که همه این کارکردها را داشته باشد.
همه دستگاهها در کار یکدیگر دخالت میکنند، چرا؟ چون قانون مشخصی وجود ندارد. اگر چنین قانونی وجود داشت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی براساس آن قانون مانع حضور دیگر دستگاهها میشد. بنابرین سینماگران مشکلی ندارند و من مخالف این هستم که فیلمی که در حال اکران است از پرده سینما پایین کشیده شود بلکه هراتفاقی باید رخ دهد باید قبل از این اکران باشد. یعنی وقتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مجوزی صادر میکند، مجوز درست و کامل صادر کند.
ادامه دارد...
121