به گزارش دفاع پرس، غرب در پایین آوردن قیمت ـ با استفاده از روش کلی بازار اشباع شده ـ ابزار عملی زیر را به کار گرفت:
1- رژیم سعودی با شعار افزایش سهمیه اوپک، قیمت را پایین آورد و بازار را مملو از نفت کرد. میزان صادرات نفت سعودی از حدود 5/2 میلیون بشکه در روز، به بیش از شش میلیون بشکه در روز رسید و حتی به این نیز بسنده نکرد و در یک روز صد میلیون بشکه نفت از ذخایر شناور خود (36 فروند نفتکش غولپیکر) را یک جا در بازار مقصد (روتردام، سنگاپور، نیویورک، ژاپن، انگلیس و...) عرضه کرد.
2- نفت دریای شمال (متعلق به انگلستان و نروژ) به عنوان سمبل تبلیغاتی، خط بورس بازار را به دست گرفت. لازم به ذکر است که در مواردی فروش نفت دریای شمال به بهایی کمتر از پانزده دلار در هر بشکه مقرون به صرفه نبود اما تأکید بر لزوم کاهش قیمت نفت در اجلاس اضطراری پنج کشور عمده صنعتی غرب، و متعاقباً آغاز جنگ قیمتها از سوی عربستان و انگلیس، ارتباط تنگاتنگ میان منافع غرب با کاهش قیمتها را نشان میداد.
در چنین شرایطی، هم نخست وزیر ایران و هم رئیس مجلس شورای اسلامی، طی سخنانی از اقدام انگلیس به عنوان توطئهای علیه جمهوری اسلامی ایران یاد کردند. در نتیجهی عرضهی افراطی نفت، صحنه برای سقوط بزرگ قیمتها در سال 1986 (1365) مهیا شد. این سقوط کمتر از دو ماه پس از آن رخ داد که ایران در پی یک حمله غافلگیرانه، بندر فاو عراق را فتح کرد.
توطئه مشترک آمریکا و انگلیس و عربستان، باعث شد تا ظرف مدت هشت ماه، قیمت هر بشکه نفت از 27 دلار در سال 1364، به 9 دلار در سال 1365 کاهش یافت.
باید اذعان داشت که غرب در طراحی توطئه نفتی خود، به مسئله جمهوری اسلامی ایران نظر خاصی داشت. در چنین شرایطی، جهان سلطهگر صنعتی به رهبری آمریکا، با اجرای هرچه گستردهتر توطئه نفتی مصمم بود با ایجاد یک بنبست مالی- نظامی، جمهوری اسلامی ایران را ناگزیر از پذیرش راهحل سیاسی و نشستن بر سر میز مذاکره کند.
افشای سناریوی توطئه سقوط قیمت نفت را باید از زبان «ویلیام فایر»، عنصر سیاستپیشه و قلم به دست غرب شنید. وی چنین میگوید:
«با ایران چه کنیم؟ هرچه پول در رگهای عراق تزریق شده نتیجهای نداده است[!] اگر عراق برود، فردا کویت، و پسفردا سعودی نیز خواهد رفت. تنها یک روزنه امید هست. با سقوط قیمت نفت، ایران ورشکست میشود و ماشین جنگی آن از کار میافتد. شاید این درمان کارگر شد و [به نظر میرسد] این آخرین شانس ما است.»محمد جواد ایروانی وزیر اقتصاد دوران جنگ، طی مصاحبهای با اشاره به این موضوع میگوید:
«درآمد فروش نفت که از نیمه دوم سال 64 در سراشیبی سقوط قرار گرفته بود، در سال 65 به چیزی حدود 7/5 میلیارد دلار بالغ شد؛ عددی که هرگز بعد از آن در تاریخ اقتصادی ایران تکرار نشد. البته من کاهش قیمت نفت به این شدت را طبیعی نمیدانستم. غربیها و به ویژه آمریکا در سفته بازی و کاهش قیمت نفت در آن برهه از جنگ کاملاً دخالت داشتند. بعدها کیسینجر به این موضوع اذعان کرد.»
نظریهپردازان غربی با استناد به آسیبپذیری ایران از نفت و فرآوردههای نفتی که درصد زیادی از صادرات جمهوریاسلامی را تشکیل میداد و درآمدهای ارزی حاصل از آن صرف اداره جنگ و خرید تجهیزات نظامی و واردات مواد غذایی، دارو و مواد خام کارخانهها میشد، استدلال میکردند که با سقوط قیمت نفت میتوان شیرازه نظام کنونی را از هم گسیخت. زیرا با سقوط قیمت نفت به یک سوم بهای آن، از میزان عایدات ارزی ایران هم به همان نسبت کاسته میشد. این در حالی بود که جمهوری اسلامی برخلاف رژیم بعثی عراق بدون دریافت کمک از کشورهای دوست و بدون تمایل به گرفتن وام از خارج، صرفاً به قدرت مالی خود متکی بود.7در این شرایط، عراق برای تحت فشار قرار دادن ایران، به کشتیهای نفتکش ایران حمله میکرد و هم زمان پایانههای نفتی ایران را هدف قرار میداد. حامیان عراق از جمله کشورهای حوزه خلیج فارس نیز در جنگ قیمت نفت، نقش عمدهای ایفا مینمودند. تحریم خرید نفت ایران از طرف برخی خریداران و پایین آمدن قیمت نفت، فشارهای جدیدی بر ایران وارد میکرد. این وضعیت به ویژه از مهر ماه 1364 تا پایان جنگ همچنان ادامه داشت.
منبع:روزنامه کیهان