خط شکن سوسنگرد؛

تدابیر رهبر معظم انقلاب در آزاد سازى سوسنگرد به نقل از فرماندهان

رهبر معظم انقلاب که در آن زمان نماینده امام در ارتش و شوراى عالى دفاع بودند به دلیل علقه خاصى که به فرماندهان ارتش و بدنه ارتش داشت، توانست در آن مدت محدود همه ارتباطات را فراهم کند
کد خبر: ۴۹۱۲
تاریخ انتشار: ۲۶ آبان ۱۳۹۲ - ۰۹:۳۲ - 17November 2013

تدابیر رهبر معظم انقلاب در آزاد سازى سوسنگرد به نقل از فرماندهان

به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس، رهبر معظم انقلاب در اولین شبى که به منطقه رسیدند با دکتر چمران براى شکار تانکهاى دشمن به خط رفتند و به عنوان خطشکن، شکار تانک را به حد اعلاى خود رساندند.

" من رسماً اعلام جرم مىکنم. به نام نماینده امام و نماینده شوراى عالى دفاع از این همه اهمال و اتلاف وقت و به هدررفتن خون جوانان شکایت دارم. چند روز است که فریاد مىکشم تا بالاخره دیشب جوابى شنیده شد. امروز صبح در حضور سرکار و سرهنگ شهبازى ایرادات و نظرات خود را گفتم. شما فکر کردید و جواب دادید فردا صبح زود انجام شود. الان مىبینم که مىخواهند به تأخیر بیندازند و این یعنى مرگ 500 جوان، سقوط سوسنگرد، حمیدیه، اهواز و من در این صورت همه شما را در مقابل خدا و خلق مسئول مىدانم."

آنچه خواندید نامه شهید مصطفى چمران است که از آن مىتوان به شرایط موجود در 32 سال پیش در جبهههاى جنگ تحمیلى پى برد. شرایطى که با حضور و رشادت رزمندگان فداکار امام خمینى(ره) منجر به آزادسازى سوسنگرد شد. حماسهاى که در آن نقش و سهم رهبر معظم انقلاب بىبدیل بود.
 
در ادامه برشى از خاطرات و سخنان تنى چند از فرماندهان و مسئولان نظامى کشورمان را به مناسبت بزرگداشت سالروز  آزادسازى سوسنگرد مرور می کنیم.

***

امیر سرلشکر سلیمى، (مشاور رهبر معظم انقلاب و فرمانده ستاد جنگهاى نامنظم شهید چمران): رهبر معظم انقلاب در اولین شبى که به منطقه رسیدند با دکتر چمران براى شکار تانکهاى دشمن به خط رفتند و به عنوان خطشکن، شکار تانک را به حد اعلاى خود رساندند.

زمانى که جنگ آغاز شد، رهبر معظم انقلاب لباس رزم پوشیدند و ما با ایشان و چند نفر دیگر به اهواز رفتیم. دکتر چمران آن زمان در دانشگاه جندىشاپور مستقر بود. وقتى من آنجا را بازدید کردم متوجه شدم که محل استقرار این دو بزرگوار مکان امن و مناسبى نیست. به همین منظور به رهبر معظم انقلاب گفتم براى اینکه دهن بنىصدر را که مىگفت "نباید نیروهاى مردمى و جوانان وارد ارتش شوند" ببندیم، اجازه دهید تا ما ستاد جنگهاى نامنظم را پیشبینى کنیم و ایشان هم پذیرفت. پس از کسب اجازه از محضر ایشان نیروها به استاندارى اهواز منتقل شدند و قرارگاه ستاد جنگهاى نامنظم در آنجا مستقر شد. نیروها نیز در شهر شوشتر آموزش مىدیدند، البته باید بگویم تشکیل ستاد جنگهاى نامنظم توسط ستاد هوابرد نیروى زمینى انجام شد.

زمانى که امام (ره) فرمودند "سوسنگرد تا فردا باید آزاد شود" آقا مىدانست که این فرمان از ناحیه مقامى معتبر صادر شده است که این مقام از طرف ائمه معصوم به او واگذار شده است. در صبح روز 25 آبانماه سال 59، وقتى که آقا به اهواز آمدند، ما گزارشات را به ایشان دادیم و گفتم که قولهایى که بنىصدر براى شکستن حصر سوسنگرد داده بود، عملى نشدهاند. به همین منظور آقا به بنىصدر تلفن زد و با تحکم بر ایشان گفتند که "وضع به اینگونه است و نمىتوان به این طریق ادامه داد" بنىصدر قانع شد و به آقا گفت شما بروید با فرماندهان صحبت کنید و من دستورات لازم را خواهم داد.

آقا خوشحال شدند و براى صحبت با فرماندهان لشکر به محل استقرار آن عزیمت کردند. شب که ایشان به ستاد آمدند از ایشان پرسیدم که برنامهها به چه شکلى است و ایشان در جواب گفتند: قرار است لشکر 92 در منطقه تک کند و سوسنگرد و حمیدیه را آزاد نماید. حدود ساعت 2 شب بود که شهید چمران نیز خود را به ما رساند و خبر داد که طرح حمله به هم خورده است و بنىصدر دستور داده که تیپ2 لشکر 92 عملیات نکند! آقا با ظهیرنژاد، فرمانده وقت ارتش تماس گرفت و علت دستور لغو عملیات را جویا شد که او هم گفت: "این دستور از طرف بنىصدر صادر شده و علت آن هم این است که بنىصدر فکر مىکند تیپ 2 مجهز و بسیار کارآمد است ممکن است در این عملیات از بین برود و ما آن را در اهواز نیاز خواهیم داشت."

رهبر معظم انقلاب ارتش را مىشناخت بنابراین همان جا به فرماندهان لشکر 92 و دیگر نیروها اعلام کردند این عملیات باید انجام شود و تیپ 2 لشکر 92 هم منهدم نخواهد شد زیرا ایشان توان و استعداد دشمن را مىشناخت و با شناختى که از موانع و عوارض زمین داشتند این تصمیم را گرفتند که باعث شد سوسنگرد آزاد شود.

***
 
سرلشکر بسیجی دکتر فیروزآبادى: در 17 آبان 59 ، صدام احساس کرد شکست خورده و در 18 روز پس از آغاز جنگ با فراخوان آیتالله خامنهاى، نیروهاى مردمى و بومى شهرهاى مرزى هرکدام قوىتر از یک سرباز در برابر لشکرهاى زرهى عراق مقاومت کردند و خود ایشان نیز به عنوان نماینده امام (ره) و یک بسیجى به شناسایى و رزم شبانه رفتند.

آیتالله خامنهاى جمعه به تهران آمدند و فراخوان دادند که شما باید در برابر دشمن بایستید. بعد در محضر امام(ره) کسب اجازه کردند و با امیر سلیمى به اهواز رفتند و در آنجا با شهید چمران جنگهاى نامنظم را طرحریزى کردند.

صدام از 17 آبان ابلاغ کرد که سه لشکر براى اقدام روى سوسنگرد متمرکز شوند و در این چند روز تا 25 آبان، 14 گردان تخصصى را براى عبور از خط متمرکز کردند؛ در حالى که مدافعان سوسنگرد سه گردان پیاده بودند که هر روز محاصرهشان تنگتر مىشد و بنىصدر هم در شوراى عالى دفاع کارشکنى مىکرد. رهبر ما هم این تذکر را به بنىصدر داده بود که بنىصدر به آقا گفتند شما بروید من دستور عملیات را مىدهم.
شهید فلاحى با استفاده از یگانهاى ارتش، مسیر حمیدیه ـ سوسنگرد را که توسط دشمن مختل شده بود را باز کردند و همه چیز براى عملیات آماده بود که در ساعت 12 شب شهید چمران به آقا گفت سرهنگ قاسمى مىگوید به من دستور داده شده که تیپ 2 اقدامى نکند، مگر بنا به دستور و منظور هم دستور بنىصدر بود. آیتالله خامنهاى هم از امام(ره) کسب اجازه کردند و امام(ره) از قول آقاى اشراقى به آقا مىگوید که فردا سوسنگرد باید آزاد شود.

سپاه هم در دو بیانیه 24 و 25 آبان گفته بود که اگر سوسنگرد آزاد نشود همه مدافعین آن کشته خواهند شد و آقا هم براى آزادى سوسنگرد یک همت مضاعفى به کار بردند. ایشان ساعت 10:1 بامداد به سرهنگ قاسمى فرمانده وقت تیپ 2 لشکر 92 زرهى اهواز نامه مىنویسند که تیپ 2 باید در عملیات شرکت کند و شهید چمران هم در زیر نامه متنى اضافه مىکند و مىگوید من اعلام جرم مىکنم. البته آن شب دغدغه رهبر معظم انقلاب برطرف نمىشود تا صبح که تیپ 2 حرکت مىکند و در ساعت 11 صبح سوسنگرد آزاد مىشود. از آن پس عملیاتهاى ما یکى پس از دیگرى با پیروزى پشت سر گذاشته مىشود و در اینجا نقش یک سید روحانى که آن روز امام جمعه تهران و نماینده حضرت امام(ره) در شوراى عالى دفاع بود مشخص مىشود که با همت و تلاش مضاعف به تکلیفش در پیروى از امام و ولایت عمل مىکند و این یک مهر الهى است که بر پاى همه پیروزىهاى ما در جنگ زده شده است.

***
امیر سرلشکر عطاءالله صالحى (فرمانده کل ارتش): در قرآن کریم آیهاى مبنى بر اینکه امام على(ع) جان خود را براى مولاى خود پیغمبر به خطر انداخته بودند، وجود دارد که این پیام را رهبر معظم انقلاب به همینگونه در قبال فرامین امام خمینى(ره) انجام دادند و با شروع جنگ تحمیلى از امام درخواست مىکنند خود در صحنههاى جنگ حاضر شوند و در غیاب آنها تدابیر راهبردى امام(ره) را کاربردى کنند.

سوسنگرد به خاطر اهمیتى که داشت چند بار به دست عراقىها افتاد و دوباره پس گرفته شد. اما در 26 آبان 59 سوسنگرد به صورت دائمى فتح شد و به نقش رهبر معظم انقلاب در تصمیمسازى جنگ باید از این زاویه نگاه کرد. امام خمینى(ره) با صدور این بیان که سوسنگرد باید فردا آزاد شود، نقش راهبردى خود را در جنگ ایفا کردند و مجرى این فرمان، فرماندهى کل قواى وقت بود که در اجراى این دستور کارشکنى کرد و اعتقادى به این کار نداشت. در سال 59 عمدهترین یگان نظامى با توجه به سازمان و تجهیزات نظامى ایران ارتش بود، ولى فرمانده آن تدبیر نکرد.

رهبر معظم انقلاب که در آن زمان نماینده امام در ارتش و شوراى عالى دفاع بودند به دلیل علقه خاصى که به فرماندهان ارتش و بدنه ارتش داشت، توانست در آن مدت محدود همه ارتباطات را فراهم کند و حمله به دشمن در سوسنگرد را راهبرى نماید و شرایطى ایجاد کند تا با حضور تیپ دو لشکر 92 که عمدهترین یگان زرهى بود، سوسنگرد آزاد شود.

جنگ صرف نظر از تجهیزات نظامى و تسلیحات باید براساس محاسبات ریاضى طراحى شود، ولى با شکست حصر سوسنگرد در 26 آبان محاسبات طرح اشغال آبادان و اهواز به هم خورد. زیرا دشمن همانگونه که از نظر سیاسى سطحىنگر بود از نظر نظامى مسطح بود و هیچگاه نتوانست از طراحى ریاضى و رقمى خود در جنگ استفاده کند، اما امام خمینى(ره) روحانى و ولىفقیه محاسباتى را دید که در عرصه نظامى این کار نشدنى است و پیام دادند که سوسنگرد تا فردا باید آزاد شود.

زمانى که امام خمینى(ره) پیام دادند که سوسنگرد تا فردا باید آزاد شود، نقش و کارى که مسئوول یا فرمانده کاربردى باید انجام دهد، بسیار سخت بود، زیرا رهبر معظم انقلاب در آن زمان به عنوان نماینده حضرت امام(ره) در وزارت دفاع بودند، ولى فرمانده قوا شخص دیگرى بود و اجراى اوامر، سلسله مراتب خاص خودش را داشت. رهبر معظم انقلاب براى اجراى فرامین امام(ره) درگیر سلسله مراتب شدند و در نهایت با شکستن سلسله مراتب، سوسنگرد آزاد شد.

از ابتداى پیروزى انقلاب که ارتش در حال بازیابى خود بود، حضرت آقا اداره ارتش را به عهده گرفتند و علقهاى بین ارتش و ایشان ایجاد شد. حتى در آن زمان در جبههها که من به عنوان فرمانده گروهان مشغول به خدمت بودم، این علقه بین نیروها و فرمانده کل قوا که آن زمان بنىصدر بود، وجود نداشت ولى وقتى که آیتالله خامنهاى در جبههها حضور پیدا مىکرد، شور و هیجان خاصى بین نیروها به وجود مىآمد که همین علقه ارتش به ایشان ولایتمدارى را به ارتش پیوند زد.  ارتباط ایشان با ارتش گستردهتر شد و تا بعد از رحلت امام به عنوان فرمانده کل قوا تدابیرى را در ارتش منسجمتر کردند و ارتش الگوى جدیدى پیدا کرد. به گونهاى که امروز افتخار داریم که ارتشى ولایى تحت فرمان ایشان داریم.
نظر شما
پربیننده ها