«افسر دال سین» مروری بر فعالیت‌های ارتش در جنگ تحمیلی

خاطرات سرهنگ محمد جواد انشایی مستندی از تاریخ شفاهی ارتشیان این مرز و بوم در دوران دفاع مقدس است که با قلم زهرا ابوعلی به زیور طبع آراسته شده است.
کد خبر: ۱۰۶۰۳
تاریخ انتشار: ۱۵ بهمن ۱۳۹۲ - ۱۱:۲۱ - 04February 2014

«افسر دال سین» مروری بر فعالیت‌های ارتش در جنگ تحمیلی

به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس کتاب «افسر دال سین» در دو وجه کلی و جزئی به بیان تاریخ شفاهی دوران دفاع مقدس پرداخته که وجه کلان آن بیانگر ساختار ارتش در دوران قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و حضور برادران ارتشی در صحنههای نبرد حق علیه باطل در دوران هشت ساله دفاع مقدس است.

همچنین نگارنده در وجه جزئی این کتاب به بیان دشواریهای زندگی افسر مومن و متعهد در سازمان ارتش قبل از انقلاب اسلامی و سنگینی مسئولیتش در دوران پس از پیروزی انقلاب و جنگ تحمیلی پرداخته است.

نگارنده در فصل اول این کتاب آورده است:

وقتی کلاس شششم طبیعی را در شیراز با موفقیت گذراندم به فسا برگشتم. آن سال اولین کسی بودم که که در فسا مدرک پایان دوره متوسطه را گرفته بود. سال ۱۳۳۴ بود و تصمیم گرفتم وارد دانشکده افسری شوم. روزی که ساکم را به دست گرفتم تا راهی تهران شوم، پدرم تا آستانه در حیاط بدرقهام کرد؛ وقتی برای خداحافظی دستش را بوسیدم، کاغذ را کف دستم گذاشت.

از خم کوچه که گذشتم، کاغذ را خواندم با خط زیبایی نوشته بود: «پسرم محمد جواد! موافقم که وارد ارتش شوی، امّا به شرطی که حافظ اسلام و قرآن باشی، خوب خدمت کنی و هیچ وقت خیانت نکنی. خدا نگهدارت پسرم!»

همچنین در اواسط این کتاب آمده است:

با این جماعت مدارا کنید آنها شوق و غیرت دینی و وطن دوستی دارند اما علم و تخصص نظامی ندارند. درست است که ناشیانه و بیتدبیر عمل میکنند، امّا باید آنها را هدایت کنیم. مهم اینست که اینها ایرانی هستند.

و در بخش پایانی این مجموعه آمده است:

منتظر بودیم که دیدیم سرهنگ قرایی آمد. بیمار بود و حالش بد دستش روی دلش بود و در حالیکه به سمت قرارگاه میرفت، گفت: پیش سرهنگ صیاد بودم. علی یک وقت نروید. خطرناک است. اگر هم خواستید بروید دو تیپ را با هم نبرید.

رو به سرهنگ صدیقزاده کردم و گفتم: همدیگر را از قبل میشناختید؟ یادش بخیر ایشان در دانشکده افسری فرمانده دسته من بود. آن وقتها یکی از افسران برجسته نیروی زمینی و استاد تاکتیک دانشکده بود.

تا ساعت دو بعد ازظهر آنجا منتظر ماندیم. بعد برگشتیم سمت مقر خودمان. تا رسیدیم شنیدیم که دشمن آنجا را بمباران کرده و ۱۲ نفر از گردان ۱۶۳ که در جایی مستقر بودند و آماده میشدند برای عملیات، شهید شدند.

کتاب «افسر دال سین» که با نثری روان و جذاب در ۷ فصل متنوع به رشته تحریر درآمده، به همّت انتشارات سازمان عقیدتی سیاسی ارتش جمهوری اسلامی ایران (نشر اجا) منتشر و با تیراژ ۳۰۰۰ نسخه در دسترس علاقمندان این حوزه قرار گرفته است.

نظر شما
پربیننده ها